بسم رب المهدی(ع)
دلم از بی انصافی خود به درد آمده است...
از اینکه همه را متهم کرده ام ، حتی تو را...
تو دریافته بودی که با چه زخمی برسینه آمده ام.
در یافته بودی که رگهای خشکیده از گناهم تنها ازتوست که التیام
می خواهد.
تو با تمام وجود قلب شکسته ام را در آغوش مهربانت فشردی و نگذاشتی
. که از درد صورت به زمین تنهایی بساید
دلم برایت تنگ شده ، دلم برایت خیلی تنگ شده " دوکوهه "
اولین باری را که چشم در چشم های خسته از گناهم دوختی و مرا به
سوی خود خواندی ، خوب به یاد دارم.
روی از من برنگرداندی.
آرامشی که سالها پی آن تا ناکجاباد اعتزال از خدا راهم را ، بیراه تعریف
کرده بود؛ در هوای تو یافتم .
تو را چه عهدیست با خدا که این سان یاد میدان صبحگاهت دلم را بیتاب
ساخته!!!
یادحسینیه آکنده از صفایت ، سکوت پر معنای شبت ،
نماز جماعت های بی ریایت ،
حوضی که قطرات متبرک از وضوی مردترین ها را به دیده منت می گذاشت
و اکنون به مزار گمنامی آن مرد چهره آراسته ، نی زارهایی که هنوز طنین
صدای بچه ها گوش های محرم را شنواست؛ برای تک تک ثانیه هایی که
قدم بر قدمکاه آسمانی ها می گذاشتم و به از دست رفتنشان فکر
نمی کردم ،حتی کمیلی که اصلا آن رانفهمیدم و تو خوب می دانی که چه
کشنده تمام شد..
قلبم را تنگ کرده...
خدایا ! مرا به کجا راه داده بودی؟ قطعه ای از بهشت؟
یا خود بهشت؟
مرا عفو کن " دوکوهه "
جفایم را التفات نیست! از بی خبریست!!!!!
و هر چه می کشم از بی خبریست!
از نا اهلی من غصه دار نباش!!!! صبر کن!
می دانم از دوریشان توان از کفت رفته است اما، به زودی شیرینی
وصلشان، انتظار را به سر خواهد رساند .
عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان(ع)
بسم رب المهدی (ع)
"" السلام علی اهل بیت النبوة و لا سیما مولانا بقیة الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) ""
سلام مولای خوبم ! با هر بهاری که از عمر نازنین شما می گذرد ، از عمر تباه شده من هم کاسته
می شود...
شب ها که در بیداری قبل از خواب به کرده ها و نکرده هایم می اندیشم ، با خدا عهد می بندم
که از فردا آدم خوبی می شوم . اصلا همان که او می خواهد.
اما الحق که انسان از نسیان گرفته شده و چه زود می شکند این پیمان را!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
می دانم که شرمندگی سودی ندارد اما مولای من ! این را هم می دانم که شرمندگی گامیست
برای جلب رضایت دوباره.
این را نه به خاطر تبرئه کردن خود بلکه به خاطر کرامت صاحب خانه می گویم...
خوشحالم از اینکه شما به آنچه که در اعماق قلبم می گذرد آگاهید و همین مرا کافیست.
اگر سایه حجیت شما نبود که من از ازل نیست بودم.
آقا جان ! ای دلیل همه ی خوبیها ! ای غایت آمال من رضایت شما ! چرا که خشنودی شما ، رضایت
دوست را دربردارد.
مهدی جان ! جان مادرت زهرا بیا !!!!!!
بیا تا به همه ثابت کنم مرا مولاییست به وسعت آسمان.
بیا تا به همه بگویم آقایی که سعادت بردن نامش را به تمام دنیا و ما فیها نمی دادم کیست.
تا همه مبهوت از وجود بی همتایت شوند و در دم سر به بندگیت پایین افکنند.
ای دوست دل سوخته ام را تو هدف گیر
مزگان تو و ابروی تو تیر و کمانند
عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان (ع)
.: Weblog Themes By Pichak :.